فضای مجازی و رقابتی پراضطراب بین خود واقعی و ایدهآل

چه مدتی هست که در فضای مجازی هستید؟ از چه شبکههای اجتماعیای استفاده میکنید؟ تاکنون برای شما پیش آمده که احساس کنید چک کردن شبکههایی که عضو آن هستید برای شما تبدیل به کاری مداوم شده است؟ و دوست دارید لایکها، کامنتها، ریتوئیتها و ... خود را بالا ببرید؟ از بالا رفتن اینها چه احساسی پیدا میکنید؟ تا به حال شده از این شبکههای اجتماعی زده شوید یا حتی بخواهید برای مدتی فعالیتتان را کم و یا متوقف کنید؟
در گزارشی از گاردین آمده است که «دوپامین» یکی از ۲۰ انتقالدهنده عصبی است که در سال ۱۹۵۷ کشف شد. در سالهای بعد از ۱۹۸۰ میلادی با آزمایش «ولفارم شولتز» استاد علوم اعصاب دانشگاه کمبریج روی موشها مشخص شد که دوپامین با پاداشی که از انجام یک کار میگیریم مرتبط است، بر اساس این آزمایش دوپامین با میل، جاهطلبی و میلجنسی سروکار دارد. این روند دوپامین که در همه پستانداران وجود دارد پایه یادگیری است؛ اگر جایزهای به یک اقدام داده شود آنگاه آن اقدام به عادت تبدیل میشود. دوپامین با هدیه دادن احساس، به ما برای برطرف کردن نیازها و خواستههایمان الهام میبخشد. همین موضوع باعث شده تا این سلول بسیار معروف شود، در فضای مجازی نشان داده شده که بسیاری از افراد عکسهای این مولکول را روی دستهای خود خالکوبی کردهاند و حتی کتابهایی برای افزایش میزان دوپامین و بهبود سلامت روان وجود دارد.
در واقع، دوپامین به عنوان یک انتقالدهنده سرگرمکننده شناخته میشود. در این میان، در سال۲۰۱۷ در مطلبی در نیویورک تایمز با تیتر«تکنولوژی چقدر شیطان است؟» نوشته شده بود: «شرکتهای فناوری میدانند چه چیزی باعث بروز دوپامین در مغز میشود و کاری میکنند که ما فریب آنها را بخوریم. برای مثال وقتی قمارباز احساس خوششانسی میکند دوپامین آزاد میشود. این دقیقا راز بهوجود آمدن دوران فیسبوک است؛ ما به طور پیوسته سایت را چک میکنیم چون هیچوقت نمیدانیم طنین خوشمزه تایید مجازی کی زنگ میزند.»
شولتز هم در این رابطه میگوید: «این پاداشهای بزرگ غیرطبیعی در مغز فیلتر نمیشوند به همین دلیل ما در مقابل آنها قدرت اراده خود را از دست میدهیم. پس ما الان داریم به یک سیستم ضروری و مفید مغزمان تجاوز میکنیم. نباید اینکار را انجام دهیم، حتی اگر قابلیتش را داشته باشیم.»
حالا پرسش دیگری که مطرح میشود این است که علت این همه تاییدطلبی در شبکههای اجتماعی از کجا نشات میگیرد؟ اینکه برخی حتی حاضرند برای تایید گرفتن از دیگران اغراق کنند، از ویژگیهای جنسی خود کمک بگیرند، دست به کارهای عجیب بزنند و بسیاری کارهای دیگر تا در کانون توجه کاربران فضای مجازی قرار بگیرند و لایک و فالوور جمع کنند. این تب تاییدطلبی ناشی از چیست؟ آیا ممکن است رفتار اینگونه افراد ناخودآگاه باشد یا نه کاملا رفتاری آگاهانه است؟ به هر صورت شاید بتوان گفت از آنجایی که فرد مدام درگیر دنیای غیرواقعی است به مرور از خود غافل میشود چراکه فرصت فکر کردن به رفتارهای خود را ندارد.
فضای مجازی مثل روزنامه خواندن نیست، چراکه شما وقتی روزنامه را میخرید و میخوانید بعد از تمام شدن مطالب مورد علاقه که شاید در نهایت نیم ساعت از وقت شما را بگیرد آن را رها میکنید اما با وجود شبکههای متعدد نصب شده روی گوشیها افراد به صورت مداوم درحال رصد آنها هستند و برای همین نمیتوان انتظار داشت کار بنیادی از دل این ماجرا خارج شود.»
ما در ابتدا تلویزیون را تهدید جامعه میدانستیم، بعد ویدئو، مطبوعات و حالا دنیای مجازی، موضوعی که روی پایههای عرصههای فرهنگی ما تاثیر زیادی میگذارد و درحال حاضر هم کنترل آن از دست ما خارج شده است. اگرچه نمیتوان تعبیر بدی از این اتفاق کرد چون افراد از طریق همین شبکهها از حال دوستان و آشنایانشان باخبر میشوند، از اخبار روز جامعه آگاهی پیدا میکنند و حتی خریدهای خود را انجام میدهند اما مشکل میزان وقتی است که افراد برای آن صرف میکنند، در چنین وضعی فرد حتی فرصت اندیشیدن به خودش را هم از دست میدهد، حتی نمیگذارد لحظاتی را سکوت کنیم و به صورت عمقی به موضوعی فکر کنیم. اینکه از نظر روانی و اجتماعی چه تبعاتی در جامعه دارد نکتهای است که در آینده با تحقیق و بررسی روی افراد میتوان به آن دست یافت.
نتایج یک پژوهش
در یک پژوهش از طریق مصاحبه ایمیلی با ۲۲ نفر مصاحبه انجام شد. افراد شرکتکننده در این پژوهش ۱۴ زن و هشت مرد بودند که در گروههای سنی مختلف بزرگسال قرار داشتند و تحصیلات آنها از فوق دیپلم تا دکتری متفاوت بود.
در این پژوهش شش امکان پرکاربرد فضای مجازی؛ شبکههای اجتماعی، ماهواره، وبسایتها و وبلاگها، آموزشهای الکترونیکی، بازیهای رایانهای و پست الکترونیکی (رایانامه) مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد شرکتکنندگان این پژوهش بیشترین استفاده را از شبکههای مجازی داشتند و از بازیهای رایانهای کمترین استفاده را میکردند.
در این مصاحبهها از افراد سوالاتی در خصوص فرصتها و تهدیدهای فضای مجازی در چهار حوزه فردی، خانوادگی، فرزند یا دانشآموز و جامعه پرسیده شد.
از نظر این افراد فرصتهای فضای مجازی در حوزه فردی شامل؛ روحیه مثبت، تسهیل ارتباطات، صرفهجویی، افزایش همدلی، ساماندهی امور شغلی و ... بود. آنها این فرصتها را در حوزه خانواده؛ کارآفرینی، ارتقای روحیه مثبت، آگاهی از اخبار روز، تسهیل انجام امور خانواده و ... میدانستند. از نظر این افراد؛ فضای مجازی میتواند فرصتهایی برای سرگرمی، افزایش سطح اجتماعی شدن، همگرایی با دوستان، استفاده از اخبار و ... برای فرزندان و دانشآموزان فراهم کند. همچنین از نظر شرکتکنندگان در این مطالعه؛ فضای مجازی در حوزه جامعه فوایدی مثل تحول، شتاب و تسهیل کارها، کارآفرینی، دستیابی به اطلاعات و آموزش و ... را دارد.
شرکتکنندگان در این پژوهش معتقدند تهدیدهای فضای مجازی در حوزه فردی شامل: فاصله از ارزشها، از دست رفتن اطلاعات، کمرنگ شدن ارتباطات خانواده، اتلاف وقت و... است. آنها این تهدیدها را در حوزه خانوادگی؛ ضرر اقتصادی، دگرگونی ارزشها، عوارض جسمی و روان و ... میدانند. از نظر آنها فضای مجازی برای فرزندان یا دانشآموزان میتواند باعث دگرگونی ارتباطات، آمیختگی مرز درست و نادرست، ایجاد زمینه برای دسترسیهای نامناسب و ... شود. آنها معتقدند فضای مجازی میتواند باعث دگرگونی عرف، زمینهسازی تشویش در جامعه، دگرگونی دینداری و... در جامعه شود.
با توجه به فرصتها و تهدیدهای فضای مجازی، پژوهشگران این مطالعه میگویند: «شناخت آسیبها و چالشهای فرهنگی و ارزشی فضای مجازی در ساحت تربیت اجتماعی و سیاسی جامعه و نحوه عملکرد آن نباید منتج به عقبنشینی و گرفتن موضع تدافعی در مقابل این ابزارهای نوین فناورانه شود؛ بلکه باید در مقابل هجمههای فرهنگی و واپایش اطلاعاتی یکطرفه شبکههای مجازی، جامعه را مجهز به شناخت و مهارت بهرهبرداری کرد. البته تمام مسئولیت اجتماعی مقابله با هجمههای فرهنگی و رسانهای نوین بر عهده جامعه نیست و مسئولان امر نیز باید با قاعدهمندسازی و نظارت موثر از جامعه در برابر آسیبها و بداخلاقیهای فضای مجازی همانند فضای حقیقی محافظت کنند و به جای بستن و حذف صورت مسئله، به دنبال حل مسئله از طریق شناخت و بهرهبرداری از فرصتها باشند».
نتایج این مطالعه به صورت مقاله علمی پژوهشی با عنوان « تجربه زیسته بزرگسالان از فرصتها و تهدیدهای فضای مجازی: یک مطالعه کیفی» در فصلنامه علمی «مطالعات فرهنگ-ارتباطات» وابسته به پژوهشگاه فرهنگ هنر و ارتباطات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی؛ منتشر شده است.
در گزارشی از گاردین آمده است که «دوپامین» یکی از ۲۰ انتقالدهنده عصبی است که در سال ۱۹۵۷ کشف شد. در سالهای بعد از ۱۹۸۰ میلادی با آزمایش «ولفارم شولتز» استاد علوم اعصاب دانشگاه کمبریج روی موشها مشخص شد که دوپامین با پاداشی که از انجام یک کار میگیریم مرتبط است، بر اساس این آزمایش دوپامین با میل، جاهطلبی و میلجنسی سروکار دارد. این روند دوپامین که در همه پستانداران وجود دارد پایه یادگیری است؛ اگر جایزهای به یک اقدام داده شود آنگاه آن اقدام به عادت تبدیل میشود. دوپامین با هدیه دادن احساس، به ما برای برطرف کردن نیازها و خواستههایمان الهام میبخشد. همین موضوع باعث شده تا این سلول بسیار معروف شود، در فضای مجازی نشان داده شده که بسیاری از افراد عکسهای این مولکول را روی دستهای خود خالکوبی کردهاند و حتی کتابهایی برای افزایش میزان دوپامین و بهبود سلامت روان وجود دارد.
در واقع، دوپامین به عنوان یک انتقالدهنده سرگرمکننده شناخته میشود. در این میان، در سال۲۰۱۷ در مطلبی در نیویورک تایمز با تیتر«تکنولوژی چقدر شیطان است؟» نوشته شده بود: «شرکتهای فناوری میدانند چه چیزی باعث بروز دوپامین در مغز میشود و کاری میکنند که ما فریب آنها را بخوریم. برای مثال وقتی قمارباز احساس خوششانسی میکند دوپامین آزاد میشود. این دقیقا راز بهوجود آمدن دوران فیسبوک است؛ ما به طور پیوسته سایت را چک میکنیم چون هیچوقت نمیدانیم طنین خوشمزه تایید مجازی کی زنگ میزند.»
شولتز هم در این رابطه میگوید: «این پاداشهای بزرگ غیرطبیعی در مغز فیلتر نمیشوند به همین دلیل ما در مقابل آنها قدرت اراده خود را از دست میدهیم. پس ما الان داریم به یک سیستم ضروری و مفید مغزمان تجاوز میکنیم. نباید اینکار را انجام دهیم، حتی اگر قابلیتش را داشته باشیم.»
حالا پرسش دیگری که مطرح میشود این است که علت این همه تاییدطلبی در شبکههای اجتماعی از کجا نشات میگیرد؟ اینکه برخی حتی حاضرند برای تایید گرفتن از دیگران اغراق کنند، از ویژگیهای جنسی خود کمک بگیرند، دست به کارهای عجیب بزنند و بسیاری کارهای دیگر تا در کانون توجه کاربران فضای مجازی قرار بگیرند و لایک و فالوور جمع کنند. این تب تاییدطلبی ناشی از چیست؟ آیا ممکن است رفتار اینگونه افراد ناخودآگاه باشد یا نه کاملا رفتاری آگاهانه است؟ به هر صورت شاید بتوان گفت از آنجایی که فرد مدام درگیر دنیای غیرواقعی است به مرور از خود غافل میشود چراکه فرصت فکر کردن به رفتارهای خود را ندارد.
فضای مجازی مثل روزنامه خواندن نیست، چراکه شما وقتی روزنامه را میخرید و میخوانید بعد از تمام شدن مطالب مورد علاقه که شاید در نهایت نیم ساعت از وقت شما را بگیرد آن را رها میکنید اما با وجود شبکههای متعدد نصب شده روی گوشیها افراد به صورت مداوم درحال رصد آنها هستند و برای همین نمیتوان انتظار داشت کار بنیادی از دل این ماجرا خارج شود.»
ما در ابتدا تلویزیون را تهدید جامعه میدانستیم، بعد ویدئو، مطبوعات و حالا دنیای مجازی، موضوعی که روی پایههای عرصههای فرهنگی ما تاثیر زیادی میگذارد و درحال حاضر هم کنترل آن از دست ما خارج شده است. اگرچه نمیتوان تعبیر بدی از این اتفاق کرد چون افراد از طریق همین شبکهها از حال دوستان و آشنایانشان باخبر میشوند، از اخبار روز جامعه آگاهی پیدا میکنند و حتی خریدهای خود را انجام میدهند اما مشکل میزان وقتی است که افراد برای آن صرف میکنند، در چنین وضعی فرد حتی فرصت اندیشیدن به خودش را هم از دست میدهد، حتی نمیگذارد لحظاتی را سکوت کنیم و به صورت عمقی به موضوعی فکر کنیم. اینکه از نظر روانی و اجتماعی چه تبعاتی در جامعه دارد نکتهای است که در آینده با تحقیق و بررسی روی افراد میتوان به آن دست یافت.
نتایج یک پژوهش
در یک پژوهش از طریق مصاحبه ایمیلی با ۲۲ نفر مصاحبه انجام شد. افراد شرکتکننده در این پژوهش ۱۴ زن و هشت مرد بودند که در گروههای سنی مختلف بزرگسال قرار داشتند و تحصیلات آنها از فوق دیپلم تا دکتری متفاوت بود.
در این پژوهش شش امکان پرکاربرد فضای مجازی؛ شبکههای اجتماعی، ماهواره، وبسایتها و وبلاگها، آموزشهای الکترونیکی، بازیهای رایانهای و پست الکترونیکی (رایانامه) مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد شرکتکنندگان این پژوهش بیشترین استفاده را از شبکههای مجازی داشتند و از بازیهای رایانهای کمترین استفاده را میکردند.
در این مصاحبهها از افراد سوالاتی در خصوص فرصتها و تهدیدهای فضای مجازی در چهار حوزه فردی، خانوادگی، فرزند یا دانشآموز و جامعه پرسیده شد.
از نظر این افراد فرصتهای فضای مجازی در حوزه فردی شامل؛ روحیه مثبت، تسهیل ارتباطات، صرفهجویی، افزایش همدلی، ساماندهی امور شغلی و ... بود. آنها این فرصتها را در حوزه خانواده؛ کارآفرینی، ارتقای روحیه مثبت، آگاهی از اخبار روز، تسهیل انجام امور خانواده و ... میدانستند. از نظر این افراد؛ فضای مجازی میتواند فرصتهایی برای سرگرمی، افزایش سطح اجتماعی شدن، همگرایی با دوستان، استفاده از اخبار و ... برای فرزندان و دانشآموزان فراهم کند. همچنین از نظر شرکتکنندگان در این مطالعه؛ فضای مجازی در حوزه جامعه فوایدی مثل تحول، شتاب و تسهیل کارها، کارآفرینی، دستیابی به اطلاعات و آموزش و ... را دارد.
شرکتکنندگان در این پژوهش معتقدند تهدیدهای فضای مجازی در حوزه فردی شامل: فاصله از ارزشها، از دست رفتن اطلاعات، کمرنگ شدن ارتباطات خانواده، اتلاف وقت و... است. آنها این تهدیدها را در حوزه خانوادگی؛ ضرر اقتصادی، دگرگونی ارزشها، عوارض جسمی و روان و ... میدانند. از نظر آنها فضای مجازی برای فرزندان یا دانشآموزان میتواند باعث دگرگونی ارتباطات، آمیختگی مرز درست و نادرست، ایجاد زمینه برای دسترسیهای نامناسب و ... شود. آنها معتقدند فضای مجازی میتواند باعث دگرگونی عرف، زمینهسازی تشویش در جامعه، دگرگونی دینداری و... در جامعه شود.
با توجه به فرصتها و تهدیدهای فضای مجازی، پژوهشگران این مطالعه میگویند: «شناخت آسیبها و چالشهای فرهنگی و ارزشی فضای مجازی در ساحت تربیت اجتماعی و سیاسی جامعه و نحوه عملکرد آن نباید منتج به عقبنشینی و گرفتن موضع تدافعی در مقابل این ابزارهای نوین فناورانه شود؛ بلکه باید در مقابل هجمههای فرهنگی و واپایش اطلاعاتی یکطرفه شبکههای مجازی، جامعه را مجهز به شناخت و مهارت بهرهبرداری کرد. البته تمام مسئولیت اجتماعی مقابله با هجمههای فرهنگی و رسانهای نوین بر عهده جامعه نیست و مسئولان امر نیز باید با قاعدهمندسازی و نظارت موثر از جامعه در برابر آسیبها و بداخلاقیهای فضای مجازی همانند فضای حقیقی محافظت کنند و به جای بستن و حذف صورت مسئله، به دنبال حل مسئله از طریق شناخت و بهرهبرداری از فرصتها باشند».
نتایج این مطالعه به صورت مقاله علمی پژوهشی با عنوان « تجربه زیسته بزرگسالان از فرصتها و تهدیدهای فضای مجازی: یک مطالعه کیفی» در فصلنامه علمی «مطالعات فرهنگ-ارتباطات» وابسته به پژوهشگاه فرهنگ هنر و ارتباطات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی؛ منتشر شده است.